به نام خدا
چالش هاو فرصت های پیش روی صنعت نساجی و پوشاک و راه کارهای پیشنهادی
(خداوردی شمس 1399/02/29)
صنعت نساجی در زمره بزرگترین، مهمترین و قدیمیترین صنایع و جزو فعالیت های کم آب بر و پربازده جهان است که نقش تعیین کننده ای در رشد و شکوفایی صنعتی کشورهای توسعه یافته و اقتصادهای بزرگ دنیا ایفا نموده است، بگونه ای که کشورهای مذکور بخشی از موفقیتهای خود را مدیون گسترش این صنعت در مراحل اولیه صنعتی شدن می دانند. کاربر بودن، مرتبط بودن آن با تأمین یکی از نیازهای اساسی انسان و از همه مهمتر دانش فنی و تکنولوژی ساده برای ماشینی کردن تولید منسوجات از مهمترین خصوصیات این صنعت می باشد که سبب رشد اقتصادی و توسعه صنایع با تکنولوژی پیچیده تر را فراهم آورده است و همچنان به دلیل مزیت های اقتصادی و اجتماعی فوقالعاده، بسیار مورد توجه اغلب کشورها قرار دارد. مزایای متنوع آن از جمله قدرت اشتغالزایی بالا، ارزآوری، تولید ثروت ملی، نیاز به سرمایهگذاری کمتر نسبت به سایر صنایع و ارزش افزوده بالا، موجب شده است که بسیاری از کشورها، صنعتی شدن خود را صرفا از صنایع نساجی و پوشاک آغاز کنند و کماکان نیز در بخشهای دانشبنیان و با ارزش افزوده بالا پیشرو باشند.
از جمله سیاستهای موفق در پیشرفت این صنعت جذب سرمایهگذاری خارجی است که پیش نیاز آن، در درجه اول رقابتی کردن هزینههای تولید و سپس تسهیل فضای مناسب کسب و کار و عقد قراردادهای تجاری آزاد و ترجیحی با بازارهای هدف صادراتی و تأمین زیرساختها، تسهیلات مالی و مشوقهای صادراتی میباشد. علاوه بر این، دسترسی به مواد اولیه، نیروی کار ارزان و ماهر، حمایت همهجانبه دولتها، مشوقهای متنوع و تخفیفهای مالیاتی، از جمله مشوقهای سرمایهگذاری داخلی و خارجی در این صنعت به شمار می رود. واقعیت این است که صنعت نساجی و پوشاک عامل توسعه اقتصادی در کشورهایی چون هند، ویتنام، بنگلادش و پاکستان بوده است. این اهمیت به حدی است که کشوری مانند چین از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۸ بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب شده را به این صنعت اختصاص داده است. [1] همچنین این صنعت بیش از ۴۰ درصد اشتغال صنعتی و صادرات پاکستان و ۴۸ درصد از صادرات تایوان وحدود ۱۸ درصد از کل سهم صادرات ترکیه که حدود 28 میلیارد دلار می باشد را تصاحب نموده است. [2] جدول زیر میزان صادرات صنعت نساجی و پوشاک 10 کشور برتر جهان در سال 2018 را نشان می دهد. [11]
با توجه به پیشینه صنعت نساجی و پوشاک در ایران (قدمت هزار ساله نساجی در یزد) اولین اقدام «امیرکبیر» در زمینه صنعتی کردن و پیشرفت ایران احداث کارخانههای نساجی بود. سابقه طولانی صنعت نساجی در کشور و وجود مواد اولیه مورد نیاز از قبیل پنبه و الیاف مصنوعی و همچنین نیروی انسانی ارزان، بر اهمیت وجود این صنعت در کشور می افزاید. به دلیل جایگاه خاص این صنعت در اقتصاد و تاثیر مستقیم آن در جامعه با تامین نیاز اساسی هر فرد و با برآورد نیاز سالانه کشور به میزان حداقل ۴۲۰ میلیون دست لباس، توان تاثیرگذاری بالایی بر نرخ رشد، اشتغال و تولید را دارد. [1] بنابر آمارها، گردش مالی سالانه بازار پوشاک در کشور ۱۲ تا ۱۵ میلیارد دلار برآورد می شود که کمتر از نیمی از آن توسط تولیدات داخلی تامین می شود. وزارت صمت دورنمای بازار ۲۵ میلیارد دلاری را برای آن در سال ۲۰۲۵ متصور است. [4] این درحالی است که ترکیه برای سال ۲۰۲۵، صادراتی معادل ۱۰۰ میلیارد دلار را برنامه ریزی کرده است. [12]
صنعت نساجی و پوشاک ایران تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، جایگاه ویژه ای در منطقه داشت بدین صورت که بیشترین اشتغال را در خود جای داده و زنجیره تولید مناسبی را بین بخش کشاورزی و مصرف به وجود آورده بود. اما وقوع برخی مشکلات مترتب بر این صنعت به دلایل مختلف، آن را در سراشیبی قرار داد و از قطار روند رو به رشد تکنولوژی روز دنیا باز داشت و هنوز در تعداد زیادی از کارخانجات کشور، تولید با ماشین آلات پنجاه سال گذشته انجام می شود. لازم به ذکر است قدمت برخی کارخانجات به بیش از 70 سال نیز می رسد. [6] با تمامی این موارد، باز هم صنعت نساجی ایران بر خلاف برخی صنایع مورد توجه، که به ضرب و زور حمایت ها و قوانین بازدارنده دولت به کار خود ادامه می دهند، جای پیشرفت زیادی دارد. طبق اعلام دفتر نساجی وزارت صنعت، معدن و تجارت 1500واحد صنعتی پوشاک با اشتغالزایی 300هزار نفری و 20هزار واحد صنفی در قالب کارگاههای کوچک، با اشتغالزایی 250هزار نفر در این بخش مشغول فعالیت هستند.
این واحدها با ظرفیتی معادل 340 هزار تن در سال احداث شده و ظرفیت عملی فعلی آنها بالغ بر حدود 300هزار تن انواع پوشاک در سال تخمین زده شده است. [2]این صنعت ۱۵ درصد از کل سرمایه گذاری صنعتی را به خود اختصاص داده است. یادآور می گردد متوسط هزینه مورد نیاز جهت ایجاد اشتغال برای یک نفر در صنایع نساجی حدود 125 میلیون تومان، معادل 25 درصد متوسط هزینه ایجاد اشتغال یک نفر در کل صنعت کشور است،این رقم براساس هزینه پیشبینی شده توسط دولت در سهماهه اول سال 1398 برای ایجاد یک شغل که سرمایه ای بیش از ۴۴۰میلیون تومان را نیاز خواهد داشت برآورد گردیده است[13]، بـا توجـه بـه اشـتغالزایی بـالای صنعتی، سـهم این صنعـت از تولید ناخالـص داخلـی قابل توجه اسـت. بهطور کلـی، ارزش افـزوده از صنایـع بالادسـتی بـه طـرف پاییندسـتی افزایـش پیـدا میکند کـه در مورد صنایع نسـاجی هـم هـر چـه بـه طرف حلقههـای پایینـی زنجیره تأمیـن حرکت کنیـم، میـزان ارزش افـزوده افزایش مییابـد که در مـورد پارچه پس از دوخت و دوز و پوشـاک آمـاده این رقم تـا 90 درصد نیز میرسـد [5].
بنا بر اعلام آمارهای رسمی در سطح کشور، درصد هزینه های پوشاک خانوارها در سال 1371 به میزان 10درصد، سال 1381 معادل 6درصد، سال 1391 معادل 4.5 درصد و در سال 1395 به میزان 4.62 درصد بوده است. با توجه به تداوم وضعیت اقتصادی تا شرایط حاضر، سهم پوشاک در خانوارهای ایرانی طی نزدیک به سه دهه گذشته حدود 55درصد کاهش را در سبد خانوارهای ایرانی نشان می دهد. [9] هم اکنون سرانه مصرف پارچه هر ایرانی 28 تا 31 مترمربع تخمین زده می شود، با این حساب سالانه به 2 میلیارد و 400 میلیون مترمربع پارچه برای تولید پوشاک نیاز است.
براساس اعلان مراجع رسمی حدود نیمی از مجموع پارچه مورد نیاز معادل 350 هزار تن،از سوی واحدهای نساجی داخلی تولید و بقیه از طریق واردات تامین میشود.[10] با این حال با توجه به حجم واردات پوشاک منطقه خاورمیانه و همسایگان ایران شامل روسیه، امارات متحده عربی، عربستان که حداقل 40 میلیارد دلار را شامل می گردد[5]، پتانسیل صادرات بیش از 12 میلیارد دلاری برای کشور متصور است[3]
همانگونه که اشاره گردید این صنعت در سالیان اخیر به دلایل مختلفی دچار نوساناتی در وضع بازار و تولید خود شده و حتی برخی از شرکت ها و کارخانجات بزرگ آن با رکود مواجه گردیده و تا آستانه ورشگستگی پیش رفته است. بهره گیری از ماشین آلات فرسوده، واردات بی رویه، کمبود نقدینگی و قاچاق کالا، فعالیت واسطه ها، وجود انحصار و برخی رانت ها به همراه برخی از مشکلات بیمه و مالیات از عمده معضلاتی است که فراروی صنعت نساجی و پوشاک ایران قرار دارد.از سوی دیگر وجود تورم فزاینده و کاهش قدرت خرید اقشار جامعه موجب کاهش سهم پوشاک در سبد اقلام مصرفی خانوار ایرانی گردیده است.
لذا با بررسی جهات مختلف موضوع، مهمترین نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها شناسایی شده در صنعت نساجی و پوشاک به شرح زیر که می تواند شروع راهی برای شناسایی دقیق تر موضوعات مترتب با مشکلات و تبیین راه کارهای برون رفت از مشکلات این صنعت به شمار آید، بیان می گردد. امید است با اصلاح نگرش مسئولین به این صنعت و تداوم همت فعالین در این عرصه، شاهد تغییرات قابل توجه ای برای توسعه آن باشیم.
نقاط قوت
1-وجود نیروی کار ماهر
2- سابقه تاریخی، هنر و تخصص بالا در تولید منسوجات
3- وجود برخی نام و نشان تجاری داخلی مهم
4- مزیت و توان تولید بالای مواد اولیه صنعت نساجی بهویژه شاخه بسیار مهم الیاف و منسوجات مصنوعی
5-وجود واحدهای تولیدی و تشکلهای خصوصی قدیمی و قوی
6-اشتغالزایی با هزینه پایین
7- وجود مراکز دانشگاهی و روند روزافزون ورود نیروی انسانی متخصص به این صنعت
8-نوآوری برخی تولیدکنندگان صنعت و در نتیجه تحریک تقاضای کیفی و کمی
نقاط ضعف
1- بالا بودن هزینههای تولید و قیمت تمامشده نسبت به کشورهای رقیب طی سالهای اخیر
2-عدم توسعه و نوسازی لایههای پاییندستی صنعت تکمیل منسوجات، تولید پوشاک، خدمات و توزیع
3- شبکه توزیع عمدهفروشی و خردهفروشی بهشدت سنتی، ناکارآمد، سازماننیافته و متفرق و هزینه و سهم بالای آن از زنجیرههای تأمین نساجی بدون ارائه خدمات ارزش افزوده لازم
4 - عدم وجود حمایتهای لازم از نام و نشان تجاری ملی منسوجات و پوشاک و در نتیجه کمبود تعداد نام و نشان تجاری قوی داخلی (تضعیف برند سازی)
5- محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی در طراحی محصولات و ایجاد محتوای فرهنگی و مـد در منسوجات و پوشاک مبتنی بر تقاضای بازار
6- خلاء هدفگذاری و چشمانداز در سطح بنگاههای این صنعت
7- فرهنگ استفاده از کالاهای خارجی
8- ضعف در طراحی محصولات مبتنی بر تقاضای بازار
9- استفاده از ماشینآلات قدیمی و فرسوده در تولید
10- بروز نبودن فناوری تولید برخی محصولات
11- عدم تدوین نقشه راه و مشخص شدن وظایف نهادها در توسعه نساجی و پوشاک
فرصتها
1- امکان و قابلیت صادرات کلیه کالاهای نساجی و پوشاک
2- امکان رشد و توسعه صنعت در حوزه فناوریهای نوین و تولید منسوجات با فناوری بالا
3- وجود بازار مصرف داخلی قابل توجه با جمعیت جوان مصرفکننده پوشاک
4- امکان صادرات و دسترسی زمینی در حداقل زمان ممکن به بازارهای هدف اروپا و وجـود بازار منطقهای پوشاک
5- افزایش قدرت رقابت با توجه به افزایش هزینههای تولید منسوجات در چین و ترکیه
6- توان رشد سریع صنعتی با توجه به بومیسازی اغلب زیربخشها
7- افزایش عوارض صادراتی مواد اولیه صنعت نساجی
8- ارزان بودن نیروی کار صنعت بهنسبت رقبا
9- وجود ظرفیت گسترش و مقاومت در شرایط تحریم
تهدیدها
1- افزایش مستمر قیمت تمامشده منسوجات و پوشاک داخلی نسبت به وارداتی با توجه به افزایش هزینههای تولید و نرخ تبدیل ارز حقیقی مؤثر (افزایش نرخ ارز موجب کاهش دسترسی تولیدکنندهها به مواد اولیه و در نتیجه کاهش نقدینگی)
2- قاچاق گسترده و واردات بیرویه بهویژه بهعنوان کالای دارای نشان تجاری با جعل نشانهای تجاری معتبر
3- وجود تحریمها دسترسی به بازارهای صادراتی هدف را محدود نموده و همچنین فقدان سرمایه گذاری خارجی و ارتباطات ضعیف فنی،مالی، تجاری جهانی
4- عدم مشارکت تولیدکنندگان در زنجیره تأمین
5- عدم استفاده از نظرات بخش خصوصی واقعی در سیاست گذاریهای کلان دولت( یکی از عوامل مهم قاچاق در این صنعت به سیاست های غلط باز می گردد)
6- فرهنگ استفاده از کالای خارجی و سهولت واردات آن توسط دولت
7- وجود فشارهای شدید بیمهای و مالیاتی بهویژه مالیات بر ارزش افزوده و عدم اجرای کامل آن
8- خروج بیرویه مواد اولیه از کشور
9- برخورداری رقبای بینالمللی از نشان تجاری
10- عدم امکان تعاملات پولی و مالی با سایر کشورها.
11- کمبود تولید پنبه در داخل کشور
12- عدم جرم انگاری و یا عدم برخورد جدی باعرضه کنندگان پوشاک قاچاق
13- عدم سرمایه گذاری دولت در زیرساختها بر اساس نرم مورد نیاز صنعت
با توجه به مطالب فوق مجموعه مشکلات و چالش های احصاء شده در پیش روی این صنعت در زیر آمده است. هر یک از موارد مذکور، دارای اثرات متفاوت با شدت و ضعف مختلف در هر مقطع زمانی (که وابسته به شرایط سیاسی – افتصادی- اجتماعی جامعه می باشد) بر رشد این صنعت به همراه خواهد داشت. لذا اولویت بندی رفع هر یک از مشکلات و چالش های مورد نظر در موقع اقدام، قابلیت برنامه ریزی خواهد داشت. بطور کلی چالشهای صنعت نساجی و پوشاک عبارتند از: پایین بودن نقدینگی و محدودیت منابع مالی که منجر به ناتوانی در انجام تعهدات و نوسازی خطوط تولید شده است، تکنولوژی فرسوده و قدیمی، مستهلک بودن تجهیزات و ماشین آلات که ناشی از کمبود و محدودیت منابع مالی است، بی ثباتی در کیفیت، بی توجهی به ســلیقه بازار، عدم توجه واحدهای تولیدی به بحث طراحی، رعایت نکردن اصول بسته بندی مشتری پسند، ضعیــف بودن زنجیره عرضــه پارچه و ملزومات با کیفیــت، هزینه های بالای ماشین آلات و دستگاههای موردنیاز، الگوبرداری ناقص از رقبا (ارائه ایدهها و طرحها با تأثیرپذیری از خارج از کشور)، عدم رقابت پذیــری قیمتی محصولات، کمبود نقدینگی جهت ایجاد و تقویت برند سازی، عدم توانایی تأمین هزینه های تبلیغاتی، عدم وجود یا عدم شرایط لازم برای معرفی طراحان زبردست، عدم امکان نمایش و تبلیغات در زمینه محصولات مدی، واردات و قاچاق بی رویه پارچه های خارجی که در برخی موارد موجب انبار محصولات تولیدی داخلی گردیده، رواج فرهنــگ اســتفاده از پوشــاک خارجی، کمبود مواد اولیه در داخل (به دلیل افت شدید در تولید داخلی پنبه و مواد اولیه نامرغوب) و بالا بودن قیمت مواد اولیه وارداتی به علت تعرفه های بالای گمرکی و در مقابل تعرفه های پایین بر سر راه ورود محصولات نهایی از خارج کشور و همچنین در مواقعی افزایش مستمر قیمت نفت و مشتقات آن که در تولید الیاف مصنوعی کاربرد دارد.
تنوع کم محصولات و رواج کارهای کلیشــه ای بدون ابتکار و نوآوری، وجود محدودیت در زمینه تولید البسه با طرحهای خاص، تورم نیروی انسانی و کمبود نیروی انسانی ماهر و متخصص، خرید و واردات ماشین آلات دست دوم یا عقب تر از تکنولوژی روز دنیا، ضعف و سوء مدیریت در واحدهای نساجی و خروج مدیران متخصص از گردونه کار و تولید، عدم استفاده کامل از ظرفیت ماشین آلات نصب شده در خطوط تولید، عدم توجه به مقوله تحقیق و توسعه (R&D) و نوآوری و طراحی در تولید محصولات، وجود سیستم سنتی فروش و عدم وجود نگرش نظام مند به بازاریابی، حجم بالای ضایعات، پایین بودن کیفیت محصولات به علت عدم انجام کنترل لازم در مواد اولیه و حسن فرآیند تولید و در نتیجه کاهش توان رقابتی با محصولات خارجی، عدم ارتباط مناسب بین مراکز علمی و کارخانجات صنعتی، تخصصی نبودن فعالیتها در اکثر تولیدی ها، عدم رعایت ممنوعیت کپی برداری طرح در ایران و در نتیجه ســودآور بودن محصولات جعلی..