پس از شیوع همه گیری کووید-19 با توجه به تنها راهکار متخصصان سلامت برای جلوگیری از انتشار هرچه بیشتر این ویروس یعنی قرنطینه و فاصله گذاری اجتماعی ، بسیاری از مشاغل و کسب و کار های دارای جنبه تعامل با تقاضا کنندگان دچار رکود و تعطیلی شدند ، در عین حال در زنجیره های تولیدی که نیازمند حضور نیروی انسانی بسیار بود نیز همین مسئله به وقوع پیوست و فرآیند تولید نیز با اختلالات بسیاری در سرتاسر جهان مواجه شد .
شرایط خاص ایران و جهان در چهار سال پیش رو، وجود ویژگی های خاصی برای سیزدهمین رییس جمهور ایران را که از اواسط سال 1400 سکان اداره امور اجرایی کشور را به دست خواهد گرفت، ضروری می سازد
کتاب مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران در واقع مجموعه مقالات و نوشتههای شادروان دکتر حسین عظیمی طی سالهای 1359 تا سالهای پایانی دهه 60 میباشد. بنا به گفته ایشان که در ابتدای "پیشگفتاری برای تمام چاپها" درج گردیده، «متنی که هم اکنون در اختیار شماست، کتاب به مفهوم مرسوم آن نیست. مجموعهای است منتخب از مقالاتی که نویسنده طی دهسال گذشته در جریان کار، تحقیق و تدریس به رشته تالیف کشیده و بخش قابل توجهی از آن را قبلا در مجلات مختلف به چاپ رسانیده است. انگیزه انتخاب و جمعآوری این مقالات و انتشار آن در یک جلد، اساسا فراهمکردن متنی است کمک آموزشی برای دانشجویان ارجمندی که در کلاسهای اقتصاد ایران، اقتصاد توسعه و برنامهریزی اقتصادی این حقیر شرکت مینمایند.»
فعلا تا اطلاع ثانوی دولت هیچ پولی ندارد برای امور توسعهای و سرمایهگذاریهای آینده ساز. باشد! ولی همین دولت/حکومت می تواند بدون یک ریال هزینه، فضای کسب وکار و سرمایه گذاری را برای سرمایه گذاران در حوزههایی مانند بلاک چین، هلث تک، هوش مصنوعی و ... فراهم کند! باور کنیم باور کنیم فراهم کردن بستر سرمایه گذاری داخلی و خارجی بر حوزههای آیندهساز (آن هم بدون یک ریال هزینه) بیش از تخم مرغ و پوشک بچه اهمیت دارد!
نتیجه اقتصاد پویا، تولید ثروت بیشتر می باشد و برای تولید ثروت بیشتر، داشتن علم و فناوری حرف اول را می زند
طبق مستندات تاریخی، طی 170 سال گذشته، انگلستان، روسیه و آمریکا، وقت و انرژی قابل توجهی از ایران گرفتهاند. در این دوره، کشور سالهای محدودی در آرامش و ثبات سپری کرده است. به نوعی میتوان گفت: 170 سال است ایران با سه قدرت جهانی درگیر بوده است
در پایانِ یک سمینارِ مجازی اخیرِ مجمع جهانی اقتصاد (داوس) پیرامونِ فن آوریهای جدید در اقتصاد بین الملل، به وضوح روشن بود که منطقِ یک ایدئولوژی دیگر منسوخ شده است.
در کشورهایی که دارای رشد جمعیت می باشند، موضوع مسکن همواره نقش قابل توجهی در اقتصاد داشته است. از یک سو مردم به مسکن نیاز دارند و تامین آن به عنوان یک نیاز اساسی و پایه، موجب افزایش رضایت اجتماعی می گردد و از سوی دیگر تولید مسکن هم به صورت مستقیم و هم به شکل غیر مستقیم نقش قابل توجهی در اشتغال آفرینی دارد. صدها صنعت بزرگ و کوچک به صنعت ساختمان و مسکن وابسته هستند و رونق بخش مسکن سبب رونق این صنایع هم می شود
رونق بازارهای کاذب و حبابی که از سوی مسئولین هم حمایت و هدایت می شود، انگیزه تولید را از بین برده و تولید کننده را به ورود به بازارهای موهوم با سودهایی که جز تورم و کاهش ارزش پول ملی و ایجاد فاصله طبقاتی حاصلی ندارد وسوسه می نماید.
در این مقاله در پی آنم که با ارائهی یک چارچوب نظری منبعث از نظریهی نهادگرایی نوین به این پرسش پاسخ دهم؛ پاسخهایی آزمونپذیر بر مبنای شواهد تجربی، و مهمتر آنکه بر مبنای چنین پاسخی، معیاری را برای گزینش از بین سیاستهای اقتصادی بدیل پیشنهاد نمایم. گرچه قصد آزمون تجربی پاسخ ارائه شده را ندارم اما در ادامهی مقاله سه نمونهی مهم تجربی در سیاستگذاری اقتصادی ایران را از این زاویه موردکاوی خواهم کرد و در نهایت راهکارهایی را برای برونرفت از این وضعیت ارائه خواهم نمود.